در حین صحبتهای آقا ناله میکرد همه محافظان دورش را گرفتند - قلم و کاغذی برایش آ...وردیم ، نوشت " شالگردن" بعد از صحبت آقا چفیه از آقا گرفتیم و به ایشان دادیم - باز ناله زد ، اینبار از روی خوشحالی روی کاغذ نوشت " ببخشید" ....
-
نالههایش از جنس جنگ بود از جنس انقلاب - گویا از رشتههای پر پیچ و خم دنیا در محضر آقا شکایت میکرد - دلش رفتن میخواست - محرمی جز نفس یار نداشت
